سفر به دوره قاجار در عمارت «رحمت سمیعی»
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۲۴۶۵۴
ایسنا/گیلان در که باز میشود، انگار بهشت تو را فراخوانده، باغچهای در دو سوی حیاط و راهی سنگفرش که از وسط باغ به عمارت میرسد. نارنجهای زرد لای برگهای سبز درختان نارنج همچون چراغهایی حیاط را روشن میکند. انتهای حیاط، عمارت «رحمت سمیعی» ما را به دوره قاجار میبرد.
عمارتی دو طبقه و کاملا قرینه با تالار و شاهنشینی در طبقه اول و اتاقهای گوشوارهای در طبقه دوم که به ایوانی وسیع باز میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیش از این خانه رحمت سمیعی را دیده بودم ولی نه از نزدیک، بلکه از بالای مأذنه مسجد گلدسته محله ساغریسازان. حالا از حیاط عمارت مناره مسجد گلدسته ساغریسازن لای درختان تنومند آزاد انتهای حیاط پیداست.
نخستین بار است که صاحب خانه اجازه میدهد عمارت را ببینم. اگرچه اجازه ورود به داخل بنا را ندارم ولی از حیاط هم میشود ارسیهای پنجدری و هفتدری عمارت را دید.
مالک خانه در حال حاضر «فتحعلی رحمت سمیعی» است. او همنام پدربزرگش است. آنگونه که مالک از اجدادش نام میبرد گویا نسل اندر نسل نام پدربزرگ بر نوه گذاشته میشد. مالک فعلی میگوید: من درست همنام پدربزرگم هستم. آقا میرزا فتحعلی، پسر میرزا ممدعلی خان بود.
این خانه قبلا خیلی بزرگتر بود. ۴۰۰۰ متر حیاط و باغ داشت. حیاط پشت عمارت تا رودخانه زرجوب رشت امتداد داشت. بعدها که سهم وراث تقسیم شد، حیاط به مرور کوچک و کوچکتر شد و عمارت و حیاط بخش جلویی به من رسید.
فتحعلی رحمت سمیعی، یکی از بزرگان خاندان بزرگ سمیعی است. او پس از سالها زندگی در کشوری بیگانه، حالا به خانه اجدادیاش در محله ساغریسازان رشت بازگشته است.
محله ساغریسازان رشت یکی از قدیمیترین محلات رشت است. قدمت این محله طبق یافتههای باستانشناسی اداره کل میراث فرهنگی گیلان به دوره تیموری میرسد ولی قدمت بسیاری از بناهای تاریخی به جامانده در آن به دوره قاجار میرسد.
ساغریسازان در گذشته محل سکونت افراد طبقه متمکن و سرشناس رشت و تجار بود. یکی از آنها خاندان سمیعی است.
به گفته علی امیری، سند پژوه، «آقا سمیع» یکی از پسران «حاج میرزا محمدحسین تبریزی» بود که به «حاج سمیع» ملقب میشود. او از تبریز به قزوین رفته و با دختر ملک التجار قزوینی ازدواج و پس از چند سال رشت را به عنوان محل سکونت و تجارت انتخاب میکند. از اواخر دوره زندیه شاهد پدیداری خاندان بزرگ سمیعی هستیم. از «آقا سمیع» ۱۲ فرزند شناخته شده است که احتمالا ۹ فرزند ذکور بوده و بزرگِ سمیعیهای ساکن رشت محسوب میشود.
خاندانهایی با پسوند، صابر سمیعی، صادق سمیعی، صالحی سمیعی، فتحی سمیعی، محمد سمیعی، مستوفی سمیعی، مشکین سمیعی، مشیری سمیعی، زاده سمیعی، مهربان سمیعی، میراب سمیعی، نصیر سمیعی، هاشم سمیعی، نیکو سمیعی، سمیعی احمد زاده، آزاد سمیعی، اسدی سمیعی، اصغر سمیعی، امیر سمیعی، انتخاب سمیعی، بابک سمیعی، افشار سمیعی، حسین سمیعی، حمید سمیعی، خجسته سمیعی، رضوانی سمیعی، ابتهاج سمیعی، رفیع سمیعی، رئیس سمیعی، فضل سمیعی، رحمت سمیعی و در این بین معروفترین ایشان ادیب سمیعی و .. که عمدتا در محله ساغریسازان سکونت داشتند و بسیاری از املاک بزرگ و سراهای تجاری و حتی مکانهای عمومی (نظیر مسجد حاج سمیع) توسط بزرگان این خاندان احداث شده است.»
تیره سمیعیها عمدتا مالک و خان مناطقی از گیلان بودند و بعدها بسیاری از فرزندان این تیره جزو شخصیتهای طراز اول ممکلت میشوند. نظیر؛ سناتور سمیعی، نیره ابتهاج سمیعی (اولین زنی که وارد مجلس شورای ملی شد و چهار دوره نماینده مجلس بود. فوت فروردین سال ۱۳۹۶)، ابوالقاسم رئیس سمیعی و همسرش نیره کازرانی از اعضای انجمن شهر رشت (فوت فروردین ۱۳۹۷)
اما فتحعلی رحمت سمیعی، خاطرات جالبی از سرسلسله خود دارد و میگوید: گیلان به عنوان تیول از سوی کریم خان زند به آقا سمیع داده میشود. بعدها آقا سمیع دچار قهر و غضب از سوی عادلشاه، پسر نادرشاه افشار قرار گرفته و در مشهد او را کور میکنند.
او همچنین میگوید: وقتی آقا سمیع در رشت و محله ساغریسازان ساکن میشود، خانهاش درست پشت بقعه آقا سید عباس بود و بعدها تخریب و آپارتمانسازی شد.
رحمت سمیعی همچنین میگوید: در گذشته خاندان سمیعی در خانه باغهای وسیع و بزرگ بدون دیوار باهم زندگی میکردند و هر کدام خانه مستقل در گوشهای از باغ داشتند. به عنوان مثال همین خانهای که من در آن زندگی میکنم با عمارت مفخمالسلطنه که بعدها شد خانه فرهنگ گیلان، یکی بود. دیواری بین حیاط خانهها نبود. بعدها بخشهایی از حیاط دو خانه کوچک شده و خانهسازی میشود.
از او میپرسم چرا پیشوند اسم شما «رحمت سمیعی» است و پاسخ میدهد: جهانگیرخان، پسر مفخم السلطنه و نوه میرزا محمدعلی خان سمیعی، خان و مالک منطقه رحمتآباد و بلوکات گیلان بود. آن زمان شناسنامه هنوز باب نبود. وقتی میخواستند شناسامه بگیرند میپرسند کدام سمیعی؟ میگوید کسی که مالک رحمتآباد است. اینگونه ما شدیم رحمت سمیعی.
میپرسم این خانه در بین اهالی محله ساغریسازان معروف به «خانه تالش خان» است، نه رحمت سمیعی و او توضیح میدهد: آنگونه که خانواده تعریف کردهاند، گویا سردار امجد خان تالش درحال سفر به تهران بود و در مسیر راه تالش به رشت در این منزل یک شب مهمان میشود. همان شب پدربزرگ من به دنیا میآید و خان تالش، لقب تالش به او میدهد. اینگونه میشود که آقا میرزا فتحعلی، ملقب به تالش میشود. اسم پسر من هم تالش رحمت سمیعی است.
خانه تاریخی رحمت سمیعی یکی از خانههای دوره قاجار است که به دلیل نوع معماری بومی و تعدد ارسیهای پرنقش و نگار در داخل بنا مهرماه سال ۱۳۸۳ و به شماره ۱۱۱۴۰ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
این خانه از معدود خانههای قاجاری پرطمطراق در رشت است. حتی عمارت دو لوژنک بر بام دارد که لوژنکها نیز دارای درهای چوبی با تزئینات است.
متاسفانه دخل و تصرفهایی در بنا مشهود است بر آجر قزاقیهای قدیمی و تزئیناتش هم در بدنه بنا و هم سردر ورودی سیمان کشیده شده و لمبههای چوبی زیر بام هم با حلب پوشانده شده است.
مالک فعلی بنا میگوید: نگهداری و محافظت از بناهای تاریخی بسیار مشکل شده است. اگر از هزینه سالانه آن بگذریم حتی استادکار حرفهای برای سفالگردانی پیدا نمیشود. بام خانههای قدیمی بدون حلب است. یک ردیف نی خیزران روی لمبههای چوبی میپوشاندند و روی نیها دو ردیف سفالهای کوزهای بصورت یک در میان داخل هم قرار میگرفت. سالانه سفالها باید برداشته، تراشیده و از نو چیده شود و نیهای خیزران زیر بام هم چند سال یک بار تعویض شود. متاسفانه استادکارهای حرفهای پیدا نمیکنیم؛ آن زمان هم پدرم برای کاهش رطوبت سقف، روی لمبههای رو به بیرون را حلب زد قبلا لمبههای با ستونهای کنده کاری کله شیری بود و آنها را برداشت. همین حلب زنی باعث شده رطوبت باران و ناودانها، به بدنه دیوارها نفوذ کند و میبینید که سیمان سفید روی بدنه رطوبت زده و در برخی جاها ریخته است حالا بناست سقف را مرمت کنم. حکایت این است که میراث فرهنگی فقط بناها را ثبت ملی میکند و در نگهداری و مرمت بنا حمایتی وجود ندارد.
رحمت سمیعی در پایان میگوید: تا وقتی من زندهام، خانه اجدادی را حفظ میکنم ولی نباید انتظار داشت با این هزینهها فرزندان ما هم چنین توان و علاقهای به میراث گذشتگان داشته باشند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: بناي تاريخي هنر دوره قاجار محله ساغریسازان رشت استانی اجتماعی استانی سیاسی راهپیمایی ۱۳ آبان استانی اقتصادی ۱۳ آبان استانی ورزشی استانی شهرستانها زنجان استانی اجتماعی استانی سیاسی راهپیمایی ۱۳ آبان استانی اقتصادی محله ساغریسازان دوره قاجار خانه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۲۴۶۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«قبرستان ممنوعه تهران» کجاست و مدیریت آن با چه کسانی است؟ (+عکس)
«قبرستان ممنوعه تهران» یکی از قبرستانهای قدیمی و ناشناخته شهر تهران است. در این قبرستان افراد نامی و مشهور بسیاری دفن شدهاند. چهرههای علمی، سیاسی و خارجیهایی که در ایران مشغول فعالیت بودند و در دوران سکونتشان در تهران جان خود را از دست دادهاند. به گزارش همشهری آنلاین، قبرستان ممنوعه تهران، که با نام قبرستان دولاب نیز شناخته میشود، یکگورستان قدیمی مربوط به مسیحیان است. در واقع این قبرستان باغی بزرگ در اتوبان شهید محلاتی، بین خیابانهای شهید رضایی و مستفیذ است که در میان اهالی به نام قبرستان «دولاب» شناخته میشود. این گورستان محل دفن مسیحیان کشورهای فرانسه، ایتالیا، روسیه و لهستان است که در سالهای دور در ایران زندگی میکردند و در این کشور نیز از دنیا رفتهاند. تعدادی از این افراد سرباز و بخشی دیگر افراد غیرنظامی بودهاند که در بین آنها اشخاص مشهور نیز دیده میشود. افرادی که در این قبرستان به خاک سپرده شدهاند، ملیتهای مختلفی دارند. ملیت هر فرد با یک پرچم بر روی قبر مشخص شده است. بر روی سنگ قبرها نیز علائمی چون صلیب یا تصویری از یک بانوی غمگین دیده میشود. افرادی که در این قبرستان آرمیدهاند، سربازان گمنام روسیه و لهستانیهایی هستند که در جنگ جهانی دوم در راه برگشت به وطن جانشان را از دست دادهاند. تعدادی از قبرها نیز مربوط به کنتهای فرانسوی، شاهزادههای گرجی و پزشکان دربار قاجار و پهلوی است. افراد مشهوری مانند «اوانس اوگانیانس» اولین کارگردان سینمای ایران و موسس اولین مدرسه بازیگری در ایران، «شاهین سرکیسیان» موسس تئاتر مدرن در ایران، «کنت دو مونت فرت» اولین رئیس پلیس ایران، «ولادیسلاو هورودکی» معمار اهل لهستان، «ولادیمیر گاردایستکی» معمار ایستگاه راهآهن تهران، «آلفرد ژان بانیست لومر» موسیقیدان نظامی فرانسوی مربوط به دوران ناصرالدینشاه قاجار که نخستین سرود ملی ایران را ساخت، «دکتر کلوکه» پزشک فرانسوی محمدشاه قاجار و «دکتر تولوزان» پزشک مخصوص ناصرالدین شاه که از جمله اقدامات او در ایران میتوان به بهداشت عمومی و تشکیل مجلس حفظالصحه اشاره کرد. اولین قبر متعلق به پزشک مخصوص دربار این محدوده در گذشتههای دور زمین کشاورزی بود که بعدها تبدیل به قبرستان شد. اولین فردی که در این منطقه به خاک سپرده شد، دکتر «کلوکه» پزشک اختصاصی محمدشاه و ناصرالدینشاه قاجار بود. «کلوکه» در سال۱۸۵۵ در این خاک دفن شد. بعدها دکتر تولوزان، یکی از پزشکان فرانسوی دربار قاجار، زمینهای این منطقه را خرید و آن را به گورستان مسیحیان مقیم تهران تبدیل کرد. بخشهای مختلف این گورستان توسط سفارتهای فرانسه، ایتالیا و لهستان خریداری شد و اکنون آنها این محل را مدیریت میکنند. قبرستان دولاب بیش از ۷۵ هزار مترمربع مساحت دارد و دارای ۵ بخش مختلف است. هرکدام از این بخشها ورودی جداگانهای دارند. در میان قبرستان نیز یک خیابان وجود دارد که این ۵ بخش را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم میکند. سه بخش کاتولیک، ارتدوکس و ارامنه گریگوری در قسمت شرقی و دو بخش ارامنه کاتولیک و آشوریهای کلدانی در قسمت غربی قبرستان دولاب قرار دارد. بزرگترین بخش قبرستان دولاب مربوط به ارامنه است که حدود ۴۴ هزار مترمربع را در برمیگیرد. اغلب افرادی که در این بخش مدفون شدهاند، ارامنه ایرانی هستند که در بین آنها افراد نامی و سرشناسی چون شاهین سرکیسیان، آرام گارونه، اسرائیل ساهاکیان، زورا ساگینیان، مارکار قارابگیان، نیکلای لاوری و نیکوکاران درمانگاه خیریه آودیسیان دیده میشوند. قدیمیترین سنگ قبر این بخش مربوط به سال ۱۳۷۵ است. پس از آن تدفین در این قبرستان از طرف شهرداری تهران ممنوع اعلام شد. ترسناکترین بخش قبرستان مسیحیان ارتدوکس در بخش ارتدوکسهای قبرستان دولاب دفن شدهاند که از مشهورترین آنها میتوان به نیکولای مارکف معمار و آنتوان سوروگین عکاس اشاره کرد. این افراد هر دو روسی بودهاند و اصالت گرجی داشتند. در قسمت ورودی این بخش یک آرامگاه دیده میشود که با معماری گرجی و به شکل کلیسا ساخته شده است. این آرامگاه به مینادورا خوشتاریا، همسر آکاکی خوشتاریا تعلق دارد. آکاکی خوشتاریا تاجر گرجی است که امتیاز استخراج نفت شمال ایران را از دربار قاجار دریافت کرده و در این منطقه مشغول فعالیت بود. همچنین قسمت دیگری از قبرستان دولاب، که با عنوان ترسناکترین بخش شناخته میشود، مربوط به ۲۶ مهندس ایتالیایی است. مهندسین معدنی که در سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۳ در ایران کار میکردند و همینجا جان خود را از دست دادند. قبرهای این افراد در زیرزمین و لای دیوارها قرار دارد و سنگ قبر آنها نیز به صورت ایستاده دوتادور این دیوارهای نصب شده است. در واقع برای ورود به این بخش باید از میان مردگانی ایستاده عبور کنید که کمی ترسناک است. از سوی دیگر حدود ۱۴هزار و ۲۰۰ مترمربع از قبرستان متعلق به کاتولیکهاست. در این بخش قبر افراد مشهوری چون دکتر کلوکه، دکتر جمشید اعلم و ولادیمیر گاردایستکی دیده میشود. اکنون قبرستان ممنوعه توسط سفارتخانههای مربوطه مانند روسیه، لهستان، فرانسه و شورای خلیفهگری ارامنه مدیریت میشود. یک خانواده در این قبرستان زندگی میکنند که نگهبانی از قبرستان را بر عهده دارند کانال عصر ایران در تلگرام